Better to understand a little than to misunderstand a lot
خدا کنه درمورد معنای این جمله دچار سوء تفاهم نشده باشم!
بعد از یه ملاقات دو ساعته با یه خانم وکیل، فهمید که از نظر قانونی، تا کجا میتونه در گلستان "بد بودن" تفرج کنه، بدون اینکه نه شرعا" و نه قانونا"، مورد تعرض و توبیخ قرار بگیره.
چه حس خوبیه برنامه ریزی برای بدتر از همیشه بودن... *این بار مدل جدیدی از بدی!
*ویرایش شد.
همون ماجرای همیشگی... تبادل دل و قلوه سنگ.
حس و حالش اونقدر نفرت انگیزه که دهنم قفل شده. ... و ذهنم هم .
۱-
" هنر یک زن اینه که با سیاست و آروم آروم مرد رو به راه درست هدایت کنه و مدیریت زندگی رو به دست بگیره..."
نتیجه گیری قطعی : دخترها با هزار امید ازدواج نکنند که به داشتن یه همراه و شریک عاقل و بالغ زندگی دلخوش بشند. مطمئن باشند که تازه اول راه تربیت و درست کردن پسر بچه ای هستند که پدر و مادرش از عهده ی پرورشش بر نیومدند.
۱-۱ -
توی همه ی سریالها و فیلمهای ایرانی، خونه ی مجردی (یا خونه ای که مادر یا خانم خونه کارمنده)، یعنی خونه ای که درهم و برهمه و همه جای خونه لباس و آشغال ریخته شده!
نتیجه گیری قطعی : مرتب و معقول نگه داشتن خونه، فقط کار خانمهاست چون آقایون فقط برای ریخت و پاش آفریده شدند.
سیاست مورد تایید و مستحبی که خانم مدیر و مدبر باید در پیش بگیره: صبوری کنه و پشت سر آقا راه بره و جمع کنه.
۱-۲ -
آقا بدخلق و عصبانیه. حق داره خب. مرده! بهش فشار میاد. باید توی ناز و نوازش نگه داشته بشه تا بحران رو رد کنه.
سیاست لازم: خانم در مقابل بد خلقی های آقا، خودشو آراسته کنه، لبخند بزنه، بشکن بزنه و برقصه؛ لگن آب بیاره دست و پای آقا رو بشوره و میوه پوست بکنه بذاره دهنش. چون آقا علاوه بر اینکه روحیه اش خوب نیست، معلول جسمی حرکتی هم هست. بحرانش هم تقریبا دائمیه!
۲-
برای هر کنشی واکنشی هست مساوی با آن و در خلاف جهتش.
خانم هنرمند صبور همیشه متظاهر به رضایت از زندگی، موهاش سفید میشه، شب ها بد میخوابه، با هر صدای شدیدی از جا می پره، دل و دماغ و حوصله خندیدن نداره. دنبال یک ساعت تنهایی مطلقه.... نه فقط یک ساعت ... که سالها تنهایی مطلق.
در این مرحله، خب آقا حق داره، مَرده، خلاف شرع که نیست بره سراغ یه زن صبور و صد البته جوان دیگه؟ خلاف شرعه؟!! هر چی باشه قبول داریم برای هر کنشی واکنشی هست. باید هم بره دنبال یه زن خوش اخلاق سرحال و شاداب. بر منکر بی انصافش لعنت!
دخترها با هزار امید ازدواج نکنند که به داشتن یه همراه و شریک عاقل و بالغ زندگی دلخوش بشند.
... .. .. .... ... ...... ... ..... ... ..... ، ..... .. .... ...... .... .
...... .... ......... .. ...... .. .... .... . .. ...... . ، ...... ..... ؟
.... .. ... .. ..... ......... ... ...... ...؟! .... ... .... .. ... ...... .
..... ... .. . .. ... .... .. ، ... ... ..... .... . . ... .... ..... ... .. .
همین چند ثانیه پیش جایی چیزی خوندم که یهو صدای شکسته شدن دل خودمو شنیدم.
بی دلیل نبود که این پست رو دو سه ماه پیش گذاشتم.
شاید همینقدر بس باشه. چون واسه جبران، وقت کافی باقی نمونده.
پ. ن: آرزو به دل موندم توی یک روز دو تا پست بذارم و به ترتیب زمانی بیاد روی صفحه! نمیاد که نیاد !! دیگه چه فرقی میکنه؟
از دید من معمولی ساده دل، به این میگن رو کم کنی! به این میگن گوش مالی و تنبّه!
(از نامه های امام علیه السلام به معاویه)
اما بعد... زمان آن فرارسیده که از مشاهده امور با چشم صحیح بهره مند گردی. تو با ادعاهای باطل همان راه نیاکان خود را می پیمائی... خود را در دروغ و فریب می افکنی آنچه بالاتر از شان تو است به خود نسبت می دهی و به آنچه نمی رسی و از تو منع شده دست می افکنی همه این کارها بخاطر فرار از زیر بار حق و انکارکردن آنچه از گوشت و خون برای تو لازمتر است می باشد [ یعنی ایمان و بیعت با امام معصوم ] همان چیزی که گوش تو شنیده و به خوبی از آن آگاهی . آیا بعد از روشن شدن راه حق جز گمراهی آشکار چیزی هست ؟ و آیا بعد از بیان واضح چیزی جز مغلطه اندازی و اشتباه کاری تصور می شود ؟ از اشتباه اندازی و غلطکاری ها بپرهیز. زیرا از دیر زمان فتنه پرده های سیاه خود را گسترده و با تاریکی خود دیده هائی را نابینا کرده است . نامه ای از تو به من رسیده که سراسر آن پشت هم اندازی بود در آن از صلح و خیرخواهی خبری نبود. در اساطیر و سخنان افسانه ای ات هیچ اثری از دانش و بردباری به چشم نمی خورد. تو همچون کسی هستی که در زمین سست و صعب العبور گام گذارده و یا همچون کسیکه در تاریکی دخمه های زیرزمینی راه خود را گم می کند . تو می خواهی به نقطه ای برسی که از مرتبه ات بسیار برتر است و مرغان لاشخور را یارای پرواز به آن نیست چرا که در اوج ستارگان آسمان همچون عیوق است. پناه به خدا که تو بعد از من سرپرست مسلمانان برای جلب منفعت یا دفع ضرر گردی یا من در این باره برای تو نسبت به یک تن از آنان قرار و تعهدی امضاء کنم. از هم اکنون خود را دریاب و برای خویش چاره اندیش. زیرا اگر کوتاهی کنی و برای کوبیدنت بندگان خدا بپاخیزند درهای چاره به رویت بسته خواهد شد و چیزی که امروز از تو مورد قبول است فردا نخواهند پذیرفت . والسلام!
آخیششششش حالش گرفته شد!