نآموزش

دخترک در امتحان جغرافی، در جواب سئوال " سه تا از بنادر خلیج فارس را نام ببرید " یکی از سه تا بندری که نوشت " ‌بندر امام خمینی" بود. معملش نمره اش رو بهش نداد. میدونید چرا؟ چون هنوز به اون صفحه از کتاب که توش نقشه ی خلیج فارس رو زدند و بندر امام خمینی توش نشون داده شده، نرسیدند! خانم معلمش بهش گفته:‌ " خانوووم! تو رفتی از ته کتاب این جوابو آوردی به من نشون میدی که نمره ات رو بگیری؟ ما که هنوز به اون قسمت نرسیدیم!! "

انگار تا به اون قسمت از کتاب نرسند، بندر امام خمینی جزو خلیج فارس نخواهد شد!! دخترک اشتباه کرد که از اطلاعات عمومی اش استفاده کرد و جواب سئوال رو نوشت!

همیشه بهش گفتم که مهم تر از نمره، یاد گرفتن اون نکاتی هست که اشتباه کرده و بخاطر سپردن اون نکات تا دیگه همون اشتباه تکرار نشه. حالا بهش چی بگم؟ حالا که اشتباهی نکرده و بیخودی مورد سرزنش هم قرار گرفته؟

خدا به این بچه صبر بده با این سیستم آموزشی مزخرف.

 

 

دد با محبت

این خبر دیروز، چند ساعتی، خبر اول سایت یاهو بوده ... یه شیر نر از زنی که چند سال قبل، از مرگ نجاتش داده و براش غذا و خونه ی امن فراهم کرده با محبت تمام تشکر میکنه. الهی بگردمممممممممممممممم   

 

ای جااااااااااااااااااااااااان من

  http://news.yahoo.com/s/ap/20070108/ap_on_sc/colombia_animal_shelter

رفتم به قسمت تعمیرات و خدمات بعد از فروش نوکیا که گوشی مو یه سرویس بکنه. مشکلش چندان جدی نیست. فقط یه مشکل اتصالی کوچیک داره که صدا رو قطع و وصل میکنه.
خانمه، در حالیکه به راحتی حضور من ارباب رجوع رو بی اهمیت جلوه میداد، به مانیتور کامپیوتر روبروش خیره شده بود و با ماوس کلیک هایی احتمالا" بسیار ضروری رو اعمال می فرمود. 
 
خانمه - گوشی تون گارانتی ِ همینجاست؟ 
 
من - خیر. 
 
خانمه - پس گوشی تون دو هفته اینجا می مونه و ما از شما یه دستخط میگیریم که اگه توی این مدت گوشی تون سوخت، روشن نشد، یا هر مشکل دیگه ای براش پیش اومد، شکایتی نخواهید داشت. 
من (فشار خونم در حال افزایش ) - بله؟؟  
 
خانمه - گوشی تون دو هفته اینجا می مونه و ما از شما یه دستخط میگیریم که اگه توی این مدت گوشی تون سوخت، روشن نشد، یا هر مشکل دیگه ای براش پیش اومد، شکایتی نخواهید داشت.
(یک آن حس کردم نوار ضبط شده است!)
 
من (نگاهی به دور و برم و در و دیوار انداختم) - مگه اینجا تعمیرگاه نیست؟
 
خانمه - چرا ... ولی گوشی تون دو هفته اینجا می مونه و ما از شما یه دستخط میگیریم که اگه توی این مدت گوشی تون سوخت، روشن نشد، یا هر مشکل دیگه ای براش پیش اومد، شکایتی نخواهید داشت. ( با اون " چرا " ی اولش، مطمئن شدنم یه کمی نوار ضبط شده است!)

من - خب ... من هم در مقابل یه دستخط ازتون میگیرم که گوشی منو سالم تحویل گرفتید. نسوخته بوده و روشن میشده و تنها مشکلش، همین اتصالی جزیی اش بوده.

خانمه (همونطور خیره به مانیتور) - خیر ... ما هیچ دستخطی نمیدیم. ولی  از شما یه دستخط میگیریم که اگه توی این مدت گوشی تون سوخت، روشن نشد، یا هر مشکل دیگه ای براش پیش اومد، شکایتی نخواهید داشت. شرط اینجا واسه قبول سرویس گوشی اینه.

من - شما خودتون حاضرید گوشی تون رو با این شرایط دست کسی بسپرید؟

خانمه (بالاخره بهم نگاه کرد) - نه!

من - خداحافظ.

پ. ن- ۱: اگه قرار بود عنوانی واسه اینجا بذارم میذاشتم :خرابگاه  خاور میانه!!!!

پ. ن - ۲ : طبق یه قانون ثابت شده بازرگانی، یه مشتری ناراضی قطعا درباره ی نامناسب بودن خدمات یا کیفیت نامرغوب کالا، به هر چند نفر که بتونه گزارش میده. طبق همون قانون، از هر چند مشتری راضی، به ندرت یکی شون درباره ی خدمات مطلوب و کیفیت مرغوب کالا برای دیگران صحبت میکنه.

شادی رفتگان

از دخترک پرسیدم: میدونی چرا فرستادن فاتحه و صلوات و خیرات برای اموات خوبه؟

فقط نگاهم کرد (چرا؟)

براش حرفهای استاد قرآن کلاسهای دانشگاه رو نقل قول کردم.

" اموات برای گذشتن از عالم برزخ و رسیدن به روز جزا، به غذا احتیاج دارند. بعضی هاشون اونقدر کارهای خوب کردند که توشه ی کافی دارند و از این عالم هم مرتب براشون فرستاده میشه. ولی یه عده به این توشه هایی که ما میفرستیم احتیاج بیشتری دارند و اگه دوستان و آشنایان و بستگان، فراموش یا کوتاهی کنند، اونها اونجا بی غذا می مونند ... "

 

چشماش از اشک پر شد. پرید یه تسبیح آورد و گفت: بیا صد تا صلوات بفرستیم.

گفتم: باشه....

گفت : من برای اونهایی صلوات میفرستم که هیچکس به یادشون نیست.

 

 

                                                             

 

 

اللهم صل علی محمد و آل محمد

مسجدالحرام و کعبه ی عزیز

امروز صبح هم برای بار سوم در عرض چهار روز، خواب دیدم خدمتتون مشرف شدم.

برای این عیدی بزرگ، برای سجده ی همراه با هق هق گریه شوق، گریه دلتنگی، گریه هیجان و گریه ی استغاثه، متشکرم.

 

به یک معجزه آنی احتیاج دارم. چون صبر تمام شده. فقط یک معجزه. یک معجزه.

هر مدل که بلدید برای وقوع این معجزه، نیت، دعا و نذر کنید.

صبر کافیه. صبری که نشون دادم جسم و روحم رو خرج کرده.

خدایا به حق حرمت همه ی اولیا و پیغمبران و بندگان خاصّت. به حق حرمت همه ی مقرّبان درگاهت...آمین.