اخلاق حسنه

در ادامه ی غرغرهای دو سه روز قبل، اینا رو هم اضافه میکنم:

دو گروه دیگه از آدمها هم هستند که تقریبا" عصبانیم می کنند:

۱- اونها که ماه رمضون وقتی روزه می گیرند به شدت بداخلاق و بد قلق میشن. کلافگی و بیحوصلگی تا یه حد خفیفی البته طبیعیه. چون برنامه های غذایی و خواب و استراحت شخص به هم میریزه که بعد از چند روزی بدن عادت میکنه. ولی این گروهی که میگم، تمام ماه رمضون بداخلاق هستند. خدا خودش بهتر میدونه ولی حدسم اینه که احتمالا این گروه فقط گرسنگی و تشنگی و بدخوابی رو از ماه رمضون برداشت می کنند.

۲- اونها که فقط وقتی روزه می گیرند خوش اخلاق، مودب، همدل و  آروم میشن. بسیار مهربان، بسیار خوش خلق و خاکی... روزی هزار بار از رفتار آروم و با محبتش جا میخوری. فکر میکنی داری خواب می بینی! آرزو میکنی کاش یا از این خواب بیدار نشی یا کاش همیشه ماه رمضون بود (که اگه بود که واویلااااااااا... گروه اول رو چطوری باید تحمل میکردیم؟؟!)

 

دسته ی دوم البته بیشتر از گروه اول عصبانیم می کنند.

پ.ن: برای من ماه رمضون غیر رمضون نداره. همیشه همین غرغرویی هستم که بودم! خدا به اطرافیانم رحم نموده و صبر جمیل عطا بفرماید! 

نظرات 4 + ارسال نظر
حمید دوشنبه 21 آبان 1386 ساعت 10:28 ق.ظ http://yahamid.blogfa.com

من اکثر اوقات عصبانی‌ام، ماه رمضون و غیر ماه رمضون مگر آن‌که مریضی حادی داشته باشم! مثلاً دندون درد شدیداللحن! اون وقت مهربون می‌شم.

شدید اللحن؟؟ :))

باور نمی کنم! باور ندارم!

ساقینامه دوشنبه 21 آبان 1386 ساعت 10:51 ق.ظ http://saghy1364.blogsky.com

سلام فک میکنم راز بقا زیاد نگا میکنی ؟ یا عشق قورباغه ای؟
خوش باشی به ما هم سر بزن

علیک سلام

!!!!!!

هم راز بقا زیاد نگاه میکنم و هم عشق قورباغه ام!!!!

(این طرفا دوربین مخفی کارگذاشتید؟ یا استغفرالله علم لدنی دارید؟
شاید هم زیاد فکر می کنید؟ هوم؟)

سر زدم. فونت نوشته هاتون خیلی بزرگ بود نتونستم چیزی بخونم. فونت بیش از حد بزرگ، سرگیجه ام میده. شرمنده.

حمید دوشنبه 21 آبان 1386 ساعت 03:56 ب.ظ http://yahamid.blogfa.com

برای چی شما؟ من اصلاً روی صحبتم با خودمه. بعد هم من گفتم نوشتن به این نحوه برایم رضایت بخش نیست.

برای همون که روی صحبتتون با خودتون بود.

راحت باشید لطفا. کی از نحوه ی نوشتن خودش راضی هست اصلا؟ اینرتنت و فضای مجازی همینه. نمیشه همه ی حرفها رو گفت. هر چقدر هم سعی کنیم باز هم محدودیتهایی وجود داره. انواع محدودیتها.

اگه میام اظهار ناراحتی میکنم نصفش بخاطر خودمه. بخاطر وسواس ها و خودخواهی هایی که نسبت به دوستانم دارم. نمیتونم ناراحتی و نارضایتی شونو ببینم. بذارید به حساب همیشه نگران بودنم.
خدا هم خودم و هم شماها رو از من نجات بده الهی!

یا علی.

بهناز دوشنبه 21 آبان 1386 ساعت 04:07 ب.ظ

ای داد بیداد.چرا همه اینجا عصبانی هستن! باورم نمیشه آدمهای مهربونی مثل شما عصبانی هم بشن! فکر کنم تازه اگر شما عصبانی بشید میشید مثل آدمهای معمولی دیگه!
ولی خدا وکیلی منم از آدمهایی که فکر میکنن روزه گرفتن و شق القمر کردن خیلی حرصم میگیره.تازه از همه بدتر اینکه خودشون رو از خلق الله برتر میدونن.البته امیدوارم خودم از اونها نباشم!!!

سلام

معلومه که تو جزو اونا نیستی . چون من تو رو هم در روزه داری دیدم و هم غیر روزه داری.
یادش بخیر ....

*******

چه عرض کنم عزیزم؟

گاهی عصبانیتم رو نشون میدم و بعد طرف مقابل تعجب میکنه و جا میخوره. گاهی هم از شدت عصبانیت زبانم بند میاد و نمی تونم هیچی بگم. اون وقت به مرز سکته میرسم. بی اغراق ها. قلبم به شدت درد میگیره و چهار ستون بدنم میلرزه و بعد تا چند روز حالم خرابه.

:( .... مهم نیست البته.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد