تمام عصر و شب در فکر جبرئیل امین بود! همون که با ظاهر "مردی میان بالا، سپید پیشانی، سیه چشم، و دارای چهار بال سبز مرصع لؤلؤ " آشکار میشده، و " بنا بر بعضی روایات مسلمانان، پنجاه بار بر ابراهیم(ع)، چهارصد بار بر موسی (ع)، ده بار بر عیسی (ع) و بیست و چهار هزار بار بر حضرت محمد(ص) نازل شده‌است " ...

در فکر این که بعد از وفات پیامبر و ختم وحی، این فرشته مقرب، این امین وحی، چه کرده؟ وظایف دیگه او چی بوده؟ الان چی میکنه؟‌ برای عرشیان که چیزی به اسم زمان ( و مکان) وجود نداره تا مقطعی از اون رو به انجام کاری و مقطع دیگه ای رو به کار دیگه مشغول باشند. زمان و تعیین و اندازه گیری های زمانی (و مکانی) برای ما زمینی هاست.... 

 

اما این چی؟‌

 

وَإِذَا الْجَنَّةُ أُزْلِفَتْ ...

یا 

"یَوْمَ یَقُومُ الرُّوحُ وَالْمَلَائِکَةُ صَفًّا لَا یَتَکَلَّمُونَ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَقَالَ صَوَابًا "

آیا چیزی به اسم زمان و هنگام هم برای اونها هست؟ مثلا ... آیا جبرئیل امین و بقیه عرشیان در ماه رمضان، وظائف خاصی دارند؟‌ اصلا اون بالا بالاها چه خبره الان؟!

 

 .....

 

خواب دید تکه ای از پرده شریف و مقدس کعبه رو در دست داره. گذاشتش روی صورتش و عطرش رو با همه ی وجود حس کرد. ترکیبی از بوی خاک و بویی غیر قابل توصیف. از خودش پرسید: یعنی انتظار به سر رسیده؟ بالاخره نوبتم شد؟ من اینجام؟ در مسجد الحرام؟

رویایی شیرین ... عیدی کریم اهل بیت علیهما السلام .... عید میلادش مبارک باد.