ریا ...

تکبر ...

خداوندا دلم نمیخواد مثل عده ای حرفهای قشنگ بزنم و عملم با حرفم فرق داشته باشه.

خداوندا ساکت نگهم دار. اینطوری لا اقل اعمال اشتباهم پر رنگ تر نشون داده نمیشند. تضاد بین حرف و عمل، چهره ی زشت اعمال ناپسند رو، کریه تر نشون میده.

خداوندا نمیخوام متکبر باشم و ریاکارانه خودمو آدم متواضعی جلوه بدم.

خداوندا نمیخوام در اوقات خاصی از سال و در مناسبتهای مختلف، ریاکارانه (‌و حتی شاید مخلصانه)  تو رو عبادت کنم و بعد در بقیه ی اوقات، اعمال کوچیک بی مقدار بی ارزش خودمو، توانایی هامو، استعدادمو، هوش یا ثروت یا طبقه ی اجتماعی و شغلی مو که همه به فضل تو به من عطا شدند، به سر دیگران بکوبم. مخصوصا با الفاظ ظاهرا محترمانه و ادبی و مستقیم و غیر مستقیم، تا فقط با عده ی معدودی بخندم و همون عده منو بابت قلم قوی یا زبان نیشدارم تحسین و تمجید کنند. همین الفاظ ادبی، غلظت تکبر رو صد چندان می کنند.

خداوندا منو از شر ریاکاران متکبر، و متکبران ریاکار، در امان نگه دار و خوبانت رو هم از شر جهل من نادان.

آمین.

 

نظرات 12 + ارسال نظر
نوجوان پنج‌شنبه 29 شهریور 1386 ساعت 10:32 ق.ظ

زندگی و خامی و جوانی و ادعا و تکبر و غرور و . . . .من چقدر خام هستم.

سلام بانو.

علیک سلام.

جهل و نفوذ شیطان، جوان و میانسال و پیر نمیشناسه. حتی گاهی هرچه سن بالا میره، آدمیزاد بیشتر به داشته هاش مغرور میشه. انگار خدا به بعضی ها مهلت بیشتری برای تاخت و تاز میده.

خدا منو به خودم وانگذاره. آمین.

ف.ت جمعه 30 شهریور 1386 ساعت 11:59 ب.ظ http://sirosafar.blogfa.com

سلام دوست همنام من !
آخه دلت از چی پره ؟ منظورت از ریاکارها کی ها هستند؟ یه کم واضح تر بگو. نترس . اینجا تقریبا آزادی هر چی دلت خواست بگی. گاهی فکر می کنم توی لفافه حرف می زنی . البته مختاری هرجوری خواستی حرف بزنی. رئیس این وبسایت تو هستی.

و علیک سلام

" تقریبا" آزادی اجازه نمیده همه چیزو بگم. درست فکر میکنی: گاهی مجبورم توی لفافه حرفهامو بگم.

ممنون که سراغم میایی دوست همنامم :)

علی یکشنبه 1 مهر 1386 ساعت 02:31 ق.ظ http://www.sakenezamin.blogfa.com/

الهی آمین .
سلام فرشته ما.نگرانت بودم که غیبتت کمی طولانی شد. واقعا به سکوت احتیاج داریم...خیلی زیاد...

قربانت

سلام علیکم

شرمنده که باعث نگرانی شدم. اما واقعا به این سکوت احتیاج داشتم و داشتیم و دارم. کم و بیش.

التماس دعا.

خان داداش یکشنبه 1 مهر 1386 ساعت 09:54 ب.ظ

الهی امین ...الهی امین ...

خدا مارو به خودمون وانگذاره ..

شنیدم واگذاشتنش به این معنا نیست که دیگه دوستمون نداره. بلکه رهامون میکنه که سرمون درست و حسابی بخوره به سنگ بلکه آدم شیم!

بهناز دوشنبه 2 مهر 1386 ساعت 04:29 ب.ظ

خداوندا پایه های مرا نزد مردم بالا مبر مگر به همان اندازه مرا نزد نفس خویش خوار گردانی.

راستش خیلی حس میکنم که مبتلا به این موضوعم :(

الهی آمین.

چرااااااااااااااا؟؟؟؟!!! مگه خدای نکرده متکبری؟ یا زبونم لال ریاکار؟

این وصله ها به دوستان من نمیچسبه ها!!! :(

علی ساکن زمین سه‌شنبه 3 مهر 1386 ساعت 03:38 ق.ظ

خوشحالم از دیدن عرض حال...
در امان و پناه صاحب لحظات باشی

خودم هم خوشحالم. فعلا شارژم. الحمدلله. :)

شما هم در پناه خدا باشید. یا علی.

آلوچه چهارشنبه 4 مهر 1386 ساعت 01:19 ق.ظ

اورکا اورکا!
(به زبان ارشمیدسی یافتم یافتم!)
[شکلک خوشحالی بی حد و حصر!]

[ شکلک به شدت در آغوش فشردن ]

نکنه جوابی که برای ایمیل قشنگت فرستاده بودم رفته باشه توی ‌Bulk Mail؟ هان؟

قدم روی چشم عزیز جان. همیشه.

حمید چهارشنبه 4 مهر 1386 ساعت 02:11 ب.ظ http://yhamid.blogfa.com

کاش این عرض حال، کامنتهایش باز بود تا اونجا مزاحم بشوم برای نظردهی. باورکنید چندین بار اومدم ولی این دفعه دیگه دل رو به دریا زدم و گفتم همین‌جا عرض سلامی کنم.

سلام از بنده است. لطف کردید.

اون پست " عرض حال " واقعا برای عرض حال گذاشته شده بود. یعنی فقط یک پیام کوتاه که به دوستان بسیار عزیزم نشون بدم حالم خیلی خوبه و الحمدلله شارژ هستم. فکر کردم شاید دوستان برای این پست بی نوشته نظری نداشته باشند. اما الحمدلله انگار عزیزان من هم لبخند به لب هستند. خدا رو شکر.

شادی هامون پایدار. آمین.

حمید چهارشنبه 4 مهر 1386 ساعت 02:13 ب.ظ http://yhamid.blogfa.com

و خوشحالم از خوشحالی شما با آیکونی از همین مدل خوشحالی.

:) چه عالی! بی تعارف و بی اغراق میگم. چه عالی! :)

حمید چهارشنبه 4 مهر 1386 ساعت 02:14 ب.ظ http://yhamid.blogfa.com

و سپاسگزارم برای تمامی کامنت‌های محبت آمیز و شعف انگیز شما.

من هم خوشحالم که تونستم شادی مو منتقل کنم.

راستی ... شما هم لطفا هر از گاهی به ‌Bulk Mail یه نگاهی بندازید.

کلبه دنج چهارشنبه 4 مهر 1386 ساعت 07:33 ب.ظ http://cozy-cottage.blogfa.com

پستتون رو خوندم.
چندین بار سه چهار خطی به عنوان نظر نوشتم، بعد منصرف شدم و رفتم که دوباره بیام.

عالی نوشتید! (امیدوارم تکرار زیاد این عبارت در کامنتهای وبلاگ نویسها، باعث کم اهمیت شدنش تو نظر من تلقی نشه. چیز دیگری نتونستم جایگزین کنم)

---------
عرض حال شما هم که ابراز شد، اما جایی نبود بنویسم که عرض حال بنده هم، امتداد بیشتر همان :) می باشد !

کاش میدونستم غیر از " عالی " بودن (که نظر لطفتونه) دیگه چی نوشته بودید که منصرف شدید از ابرازش.

الهی شکر. حالتون همیشه :) مدلی باشه با امتداد خیلی خیلی بیشتر.

کلبه دنج چهارشنبه 4 مهر 1386 ساعت 11:58 ب.ظ http://cozy-cottage.blogfa.com

علیرغم سعی وافرم و با اینکه دقیقا می دونستم منصور همیچن کاری مرتکب میشه (دونستن من که زیاد عجیب نیست نه؟) با این حال نتونستم منصرفش کنم!
گفته بودین کله شو می کـَنین ها !
S-:

می گم یه کم دست نگه دارید.
بذارید یه صحبتی باهاش بکنم.
البته خیلی شدید اللحن و با قیافه جدی گفته بودید! من خودم خوف برم داشت، ولی کاره دیگه ، حالا شده! بیاین و بزرگی کنین!

:)) با اون دسته گلش!!!!

نظرمو بگم؟ از بین شخصیت های اون سریال، میکائیل بسیار بسیار دوست داشتنیه! بی شوخی. بودنش باعث اطمینان خاطر و دلگرمیه. بقیه هر کدوم به نوعی لج منو در میارن.
وحید خان هم که با نطق غرایی که وقت تناول ساندویچ ارائه کرد حسابی از خجالت منصور جان در اومد!!! :))


پیام اخلاقی " بخشش از بزرگانه " بیشتر از " وَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَه " در برنامه های صدا و سیما تبلیغ و تاکید میشه. اگر چه که بخشش هم " َمَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَیْرًا یَرَه " رو در بر میگیره. ولی آخه چقدر؟ چقدر یه عده فقط اشتباه کنند و یه عده ببخشند؟

شاید دلیل جدی بودن قیافه ام برای همین بود. برای اینکه گاهی حس میکنم اینجوری خیلی ها به اعتبار بخشش قطعی طرف مقابلشون، بی تامل و به راحتی طبق میل خودشون رفتار میکنند. نمونه اش همین غزل و نامب ... ببخشید منصور! دختره عادت کرده هی فوری نتیجه گیری کنه و اوضاع رو به هم بریزه و بعد هم مورد بخشش منصور قرار بگیره.

چی بگم؟ مهم رضایت طرفینه!!! اصلا من چه کاره ام؟؟! :)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد