Landing

بالاخره زمان امتحانات داخلی موسسه ( ای که از طریقشون برای دوره ی مدیریت فنی بند ب ثبت نام کردم ) رسید. هفت تا امتحان و من که انگار یهویی از آسمون وسط درسهای بازاریابی، عملیات تور گردانی، صدور بلیط، جاذبه های گردشگری، الگوهای رفتاری و فن بیان و زبان تخصصی، فرود اومدم. دو تا کتاب و هفت هشت تا جزوه ی فشرده شده پر از نکته و یه دسته نمونه سئوالات که بارها وبارها مثلا بهشون دقت کردم که بفهمم چی به چیه؟

  بیخود نیست چند روزه قلبم درد میکنه. خیلی کم فکر و گرفتاری دارم، خودمو انداختم توی یه دردسر دیگه!! ولی آخه موضوع حیثیتیه! وقتی پای حیثیت در میانه، قلبم نباید درد بگیره؟!؟

   

پ. ن - ۱ - یادم باشه دیگه هرگز در هیچ دوره ی غیر حضوری ای شرکت نکنم!

پ. ن- ۲-  : پیشاپیش از دوستان طلب حلالیت نموده و التماس دعا دارم!!!

نظرات 7 + ارسال نظر
بهناز چهارشنبه 15 فروردین 1386 ساعت 03:52 ب.ظ http://peyghamiazaab.blogfa.com

سلام فرشته جان
اولاْ قدمت روی چشم زیاد پول نمیخواد فقط پول بلیط رو حساب کن من اینجا یه خونه بالاخره دارم دیگه!!!
در مورد پستت تلاشت رو بکن فقط این مهمه به نتیجه فکر نکن مهم اینه که حتی اگر ظاهراْ موفق نشی ولی کلی ازون کتابها که گفتی چیز یاد میگیری که حتماْ بدردت میخوره.

ضمناْ برام جالبه بدونم حدست در مورد رشته تحصیلی من چی بوده بهم بگید.

سلام. قربان لطفت. خدا خیر و برکت خونه ات رو روز به روز بیشتر کنه. منظورم از اون شوخی فقط این بود که نشون بدم پس انداز کردنم حالا حالا ها نتیجه نمیده (چه برای سفر و چه تصمیم های کوچکتر!!!) P:

یکی از رشته های فلسفه - عرفان - الهیات و ادبیات ( و رشته های فرعی مشابه) که اغلب دانشجوها و فارغ التحصیلان رشته های فنی (از جمله شما) بهشون علاقه نشون میدن. :)

کلبه دنج جمعه 17 فروردین 1386 ساعت 11:32 ب.ظ http://cozy-cottage.blogfa.com

سلام
به به
به سلامتی ایشالا
خب چیز کنید، یه تقلبی چیزی گوشه موشه بنویسین باخودتون ببرین سر جلسه ! خودش کلی قوت قلبه ! دیگه قلبتون درد نمی گیره !!!

سلام. ای بابا! خبر ندارید که تااینجا ، امتحانها اصلا از کتابها و جزوه هایی که بهمون دادند نبوده!!! تا اینجا هر امتحانی که دادم بر مبنای اطلاعات عمومی ناقص و نصفه نیمه ی خودم در مورد بازاریابی و تسهیلات سفر و جاذبه های ایران بوده. خدا رحم کنه.

با اینحال احساسم مثبته. بعد از مدتها انگار نور خورشید داره بهم می تابه. الحمدلله.

کلبه دنج جمعه 17 فروردین 1386 ساعت 11:34 ب.ظ http://cozy-cottage.blogfa.com

در مورد پ.ن. ۲ عرض کنم که همین جوری که نمیشه !!
کی من؟
من گفتم؟
نه من با شما نبودم!
الو
خط رو خط افتاده؟

خدا به اونی که حلالیت نمی گیره رحم کنه و به من. :(

کلبه دنج جمعه 17 فروردین 1386 ساعت 11:39 ب.ظ http://cozy-cottage.blogfa.com

ان شاء الله کسالتتون رفع شده و ناراحتی تنفسی که فرمودین خیلی وقت هست اذیتتون می کنه، رو به بهبود بگذاره.
وقتی از جانبازان گفتین اون هم به اون شکل، واقعا متاثر شدم.
ما جوونهایی که اون دوره ازمون کاری بر نیومد، دین خیلی بزرگی باید ادا کنیم. نه به اونها. اون عزیزان پاک توقعی ندارند. دینمون رو باید به خودمون ادا کنیم.
ممنون بابت تلنگر.
این نشانه ها و «تذکر» ها برای من یکی خیلی لازمه که هر از گاهی که فراموش می کنم دوباره یادآوری شه.
یا علی

من هم شرمنده ی بزرگواری های اونها هستم. چند روز تنگی نفس شدید بیشتر شرمنده ام کرد.

از محبتتون هم متشکرم. ناراحتی تنفسی بنده مخلوطی از آسم و آلرژی، و تقویت شده با دردهای خاص سینوزیته!!! فعلا که از هر نوع فعالیتی محرومم. فقط در سطوح با شیب صفر بی مشکل راه میرم!!!
(خدایا برای پای سالم هم ممنونم)

حمید شنبه 18 فروردین 1386 ساعت 10:48 ق.ظ http://yahamid.blogfa.com

بابت کارت تبریکی که ارسال فرمودین واقعاً ممنونم. برشما هم مبارک باشه.

قابل نداشت. فقط ابراز ذوق و شادی و سهیم شدن با دوستان عزیز بود.

حمید شنبه 18 فروردین 1386 ساعت 10:53 ق.ظ http://yahamid.blogfa.com

راجع به این دوره عرض کنم که بنده هم دچار همچین وضعیتی شده‌ام زیاد. ولی این دو سه ساله سعی کردم در هر کلاسی شرکت نکنم حتی دوره‌های مربوط به کارم رو!
متأسفانه بابت یادگیری اصل یه موضوع باید یه سری چیزهای دیگه رو هم تحمل کرد که الحمدلله اون سعی باعث شد تا حدود زیادی متمرکز بشوم روی چیزایی که لازم دارم.

بر عکس شما، من دو سه سال می شد که به دلایل متعددی، دور و بر هیچ آموزشی نرفته بودم. یهویی جو گیر شدم و خوشم اومد که خودمو بندازم توی این دوره!! البته اگه موفق بشم نتیجه اش خوب خواهد بود انشالله به فضل خدا.

شنیدن خبر موفقیتهاتون کلی خوشحالم میکنه. خیلی زیاد. استحقاقش رو دارید. :)

امید شنبه 18 فروردین 1386 ساعت 12:30 ب.ظ http://عبورنور دات كام

سلام

مثل تماشا گرا بیرون وای می ایستم و نیگاه میکنمت. هی تشویق و هی تشویق. اگه وضع فرق کنه یا نکنه مهم نیست. مهم تلاشه که داره صورت میگیره

مرسی. واقعا به تشویق احتیاج دارم (کی نداره؟) مخصوصا که از طرف تماشاگر دوست باشه.

من از اون پر رو هاش هستم که در رو که به روم می بندند از لوله بخاری میرم تو! برای تشویق و حضورت متشکرم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد