اشک آلود مثل باران

آخه این چه کار عجیب غریب وبی معرفتانه (!) ای بود که از من سر زد؟!! لعنت خدا بر دل سیاه شیطان! این موضوع از دیشب تا حالا فکرمو مشغول کرده. خودمو سرزنش میکنم:

حدود ساعت هشت ونیم تا نه شب جمعه ۱۶ بهمن هشتاد و سه، درست قبل از میدون آزادی، نگه داشتم تا دو تا از عزیزترین انسانهایی که دلم شناخته ، زیر مخلوطی از بارون و برف،  از ماشین* پیاده شن.

آخه آدم هم اینقدر گیج؟ اینقدر بی معرفت؟ آخه چرا میدون آزادی؟ اونهم توی اون هوا؟ اونها که مسیرشون از اون سمت نبود؟ دلتنگ بودم. دلم گرفته بود. نمیخواستم اشکهامو ببینند. همیشه وقت خداحافظی همینطوریم : گیج ... و در نتیجه، بی معرفت!

 

 

*(همون اتومبیل . گاهی استفاده درست از کلمات، چقدر نوشته رو بی قواره میکنه)

نظرات 5 + ارسال نظر
حمید چهارشنبه 17 آبان 1385 ساعت 04:50 ب.ظ http://yahamid.blogfa.com

آپدیتتون رو الآن دیدم.
جواب سؤالتون که آخه چرا اونها رو پیاده کردید بین نوشته های خودتونه:
دلتنگ بودم.
دلم گرفته بود.
نمیخواستم اشکهامو ببینند...پس خیالی نیست.

حمید چهارشنبه 17 آبان 1385 ساعت 05:09 ب.ظ http://yahamid.blogfa.com

حکایتی از مرحوم علامه‌امینی:
ارادت به حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام

مرحوم علامه تهرانی در کتاب معاد شناسی خود می نویسد:
از شخص موثقی شنیدم که می گفت:
روزی یکی از معممین برای عیادت مرحوم علامه امینی در منزل موقت ایشان که در منطقه پیچ شمیران تهران بود رفته بود.
علامه امینی ( ره) سخت مریض و به پشت خوابیده بودند.
آن شخص ضمن احوالپرسی و صحبت از آقا سؤال کرده بود:
اگر انسان به حضرت عباس علیه السلام علاقه و محبت نداشته باشد به ایمان او صدمه می خورد؟
علامه متغیر شده و با آن حال نقاهت نشستند و گفتند:
به حضرت ابوالفضل علیه السلام که سهل است. اگر به بند کفش من که نوکری از نوکران حضرت ابوالفضلم علاقه و محبت نداشته باشد از این جهت که نوکرم ، والله به رو در آتش خواهد افتاد!
http://www.salehin.com/fa/salehin/hekayat/akhlaghi_1/index.htm

فرید پنج‌شنبه 18 آبان 1385 ساعت 10:09 ق.ظ

نمی دونم چی بگم! سکوت بهترین جوابه!
من از تو خراب ترم!همین!
تا بعد...

کلبه دنج سه‌شنبه 23 آبان 1385 ساعت 04:18 ب.ظ http://cozy-cottage.blogfa.com

اگر من بودم حتی ازتون درخواست می کردم که زیر باران پیاده ام کنید ! لطف بزرگیه خداییش !
البته بعد ده دقیقه همونطور خیس و موش آب کشیده شده سوار ماشینتون می شدم تا صندلی هاش خیس شه، کف هم گلی شه !!!

‌Behnaz چهارشنبه 1 آذر 1385 ساعت 06:06 ب.ظ http://peyghamiazaab.blogfa.com/

fereshte aziz
az inke avalin nafar be weblogam sar zadi va ba lotfet fazaye weblogam ra ziba kardi manunam.movafagh bashid.montazere huzure shoma hastam

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد