چهارشنبه شب درست ساعتی که داشت خوابم می برد رییسم به خونه مون تلفن زد و گفت : " فردا پاسپورتتون رو بیارید . از دوشنبه تا پنجشنبه ی هفته ی آینده در دوبی یک نمایشگاه صنایع غذایی هست که باید به نمایندگی از من همراه برادرزاده ام برید." بازدید از حدود چهارصد تا شرکت و غرفه هاشون!؟
ای بابا! حالاجواب دخترمو چی بدم؟ هیچی ... تا صبح همش در این فکر بودم که چطوری بهش بگم که اجازه بده من برم. آخه دخترک مهربان من، بسیار به من وابسته است (و من نیز به او!) : شبها تا همدیگه رو سیصد و هفتاد و پنج بار نبوسیم و بغل نکنیم خوابمون نمیبره. من هم اگه تا صبح ازش سی چهل تا لگد و ضربه محکم آرنج دریافت نکنم شبم صبح نمیشه! با هزار تا فیلم و نمایش ازش پرسیدم: تو چند روز منو نبینی خیلی دلت تنگ میشه؟ گفت : یه روز. بعد یاد اون سفرم افتاد که چند ماه پیش یه روزه رفتم رشت و برگشتم. با یادآوری اش اشکش راه افتاد. دلش برای خودش و حالی که اون روز داشت سوخت.( اشک دل منو ندید . دید؟ )
صبح روز بعد (که به پدرش گزارش دادم که چنین برنامه ای هست و اجازه مو گرفتم) از ماجرا باخبر شد!!!! از اون روز هر از گاهی بغض میکنه و اشک میریزه. میگه دلش برای تنهایی من در کشور غریب میسوزه و دلتنگ هم میشه. میگم اگه دوست نداری برم خب نمیرم. ولی میگه : نه! برو. ولی یاد تنهایی ات که میفتم دلم میسوزه (اینا رو با هق هق و اشک میگه. دخترک احساساتی رئوف من...)
حالا قراره که (به پیشنهاد جالب یکی از دوستان) به روش زیر این ماجرا رو مدیریت کنم:
دادن مسئولیت هایی مثل ریختن دونه برای کبوترها هر روز صبح به محض بیدار شدن (کاری که در ۹۹٪ موارد خودم انجام میدم) - هر روز فقط یه حدس بزنه که چه سوغاتی هایی در انتظارشه و نوشتن اون حدس - نقاشی کشیدن در باره ی کارهایی که هر روز انجام داده (گزارش تصویری)
امان از دلتنگی ... امان ....
اجازه ی مرخصی می فرمایید دوستانم؟ بدی های منو به بزرگواری های خودتون حلال می فرمایید؟
دلمون تنگ میشه فرشته خانوم ....جای نظرات قشنگتون خالی میمونه ...
خروس با محل دلش کوچولویه ...زود دلتنگ میشه ...
خوش بگذره مهربون..
قربان محبتت ! نرفتم که عزیز جان! راهم ندادند. P:
خدمت میرسم.
الف - حالا من و علی آقا و سایر برادران و خواهران اجازه ندیم شما نمیروید مسافرت ؟
--------
۲- ایدهی خیلی خوبیه که دختر گلتون اینجوری سرگرم بشه تا زیاد دلتنگی نکنه.
c- خب این مدیر جززززجگر زده تون میذاشت دخترتون هم همراهتون باشه!
در آخر پیشنهادم اینه که دوبی و کشورهای امارات رو ملحق کنند به ایران. از لحاظ طبیعی هم به نفع خودشونه، به یه سرزمین خوش آب و هوا وصل میشوند.
خواهش میکنم اگه می خواهید پاسخ بدهید، با مداد سیاه باشه و فقط یک گزینه رو علامت بزنید.
سفربخیر
الف - معلومه که نمیرم. بهتون ثابت شد؟؟ :)
۲- اینقد دلم میسوخت برای بغضش :(
c- شما هم متوجه وضعیت جگر رییس من شدید؟ آخ آخ خدا به روزگار هیچکس نیاره!
سوغاتی هم اگه یه بسته ماکارونی تک باشه خوبه، بی زحمت بفرستید دم در وبلاگمون.
جوووووووون ماکارونی تک! شما هم بیلبوردهای تبلیغاتی شو که می بینید هوس ماکارونی می کنید؟
چشم میفرستم خدمتتون.
بله گویا دیر رسیده ایم و تنها تنها سوغاتی ها را تقسیم بندی کرده اید و از الان برچسب های رویش را هم نوشته اید !
اولا امیدوارم بهتان خوش بگذرد
چشمهایتان را درویش کنید. ما شنیده ایم آدمها در خارج انگار به استخر می روند ! فقط شنیده ایم. درست و غلط بودنش الله اعلم. شما بعد از برگشت تعریف کنید.
ببخشید کجا می رفتید؟ نمایشکاه صنایع غذایی؟
اوکی
برای بنده یک عدد صنایع غذایی کوچک بیاورید !
اکری نیست.
پرواز را به خاطر بسپار تا بلیتت کنسل نشود *
------------
* جمله به سرقت رفته از جملات حکیمانه حمدآ
بالاخره چکار کنم؟ چشمامو درویش کنم یا نه؟!
صنایع کوچک نمی داشتند چی؟ نیمه بزرگ می بود عیبی داشت؟! فکر حمل و نقلش رو نکنیدها!
بله گویا دیر رسیده ایم و تنها تنها سوغاتی ها را تقسیم بندی کرده اید و از الان برچسب های رویش را هم نوشته اید !
اولا امیدوارم بهتان خوش بگذرد
چشمهایتان را درویش کنید. ما شنیده ایم آدمها در خارج انگار به استخر می روند ! فقط شنیده ایم. درست و غلط بودنش الله اعلم. شما بعد از برگشت تعریف کنید.
ببخشید کجا می رفتید؟ نمایشکاه صنایع غذایی؟
اوکی
برای بنده یک عدد صنایع غذایی کوچک بیاورید !
امری نیست.
پرواز را به خاطر بسپار تا بلیتت کنسل نشود *
------------
* جمله به سرقت رفته از جملات حکیمانه حمدآ
حالا میگن؟؟؟ پرواز رو به خاطر بسپرم؟ نه ویزام به موقع رسید و نه اتاقی در هیچ هتلی برام پیدا شد!!
البته ناراضی که نیستم هیچ، خوشحال هم هستم. دخترکم خندانه :)
سلام
چند وقتیه که حسابی با سایه سنگین می بینمت!خوب می ذارم به حساب اینکه درگیره کاری!کاش هر جا که هستی موفق و شاد باشی.
راستی واسم دعا می کنی که؟؟
تا بعد...
سلام. چند باری خدمتتون رسیدم. بی سر و صدا برگشتم. صحبت از نقل مکان بود. نه؟
دعا هم چشم. انشالله که هر چی هست خیره.
شیخ نیشینهای امارات زودتر از خدا
طلبیدند انگار! حج قسمت نشد اما
دبی چرا... نایب الزیاره باشید
شیخ نشین های عرب منو طلبیدند!؟؟! (حیف اینجا از اون صورتکهای سبز نداره!!!)
باعث تاسفه که سفری مثل حج رو در برابر سفر به هر مکان دیگه ای آوردید.
salam fereshte jan
yek rah digam hast behesh begoo be mobilet sms bezane albate yekam barat geroon mishe vali injoori harvaght delesh tang shod huzuret ro hess mikone
مرسی بهناز جان. رفتنم منتفی شد خوشبختانه. تا دیروز ظهر احتمال سفر هنوز باقی بود ولی بعدش منتفی شد. دخترم تا از مدرسه رسید خونه بهم تلفن زد و با شنیدن خبر نرفتنم ذوق کنان گوشی رو گذاشت. :)
کاری مثل اب خوردن نداری من انجام بدم؟
جمعهی گذشته اب خوردم. این جمعه هم قراره یک پیاله اب بخورم.
لطفا کارایی مثل اب خوردن را به من بذارین
زیارت قبول. التماس دعا. مثل همیشه. رو به ایوان طلا ... زیارت قبول. ممنونم از یادآوری.